کردن زمین از عدل و داد، بعد از آنکه از ظلم و ستم آکندهشده، وحدت نظر دارند.مذاهب مختلف و دیدگاههای متفاوت، در اعتقاد بهظهور مهدی از آل محمد، صلیاللهعلیهوآله، در آخرالزمان، برای پرنتشریفنیز روایات متواتری در مورد آن وارد شده است، موضوع «مهدی موعود»، علیهالسلام،است و امت اسلام، بایکی از امور ضروری دین حنیف اسلام و یکیاز موضوعاتی که در آیات متعددی از کتاب عزیز بدان اشاره شده و در
بدون دلیل سخن میگویند،کسی با آن مخالفت نکرده است. در هر حال این موضوع در مجموعه اعتقاداتاهل اسلام تا بدان حد از ضرورت رسیده که جز اهل لجاج و کسانی که
شدهاند بسیار فراوان و متنوعاند و نویسندگان دانشمند شیعه و اهل سنت دراین زمینه قلم زدهاند. کتابها و رسالههایی که در اثبات ظهور مهدی،علیهالسلام، و اینکه او از فرزندان فاطمه، علیهاالسلام، است، نوشته
عبارتی تاویل آنها به آن حضرت اشارهدارد، نه تنزیل آنها. در قرآن کریم آیات متعددی در شان مهدی، علیهالسلام،وارد شده است، البته باید توجه داشت که باطن این آیات و یا به
رسول خدا، صلیاللهعلیهوآله، میفرماید:
«ما فیالقرآن آیة الا و لها ظهر و بطن»(1) هیچ آیهای از قرآن نیست مگر اینکه برای آن ظاهر و باطنی است.
امام باقر، علیهالسلام،نیز در پاسخ کسی که در همین زمینه از ایشان پرسش کرده بود، فرمود:
«ظهرها تنزیلها و بطنها تاویلها»(2)
ظاهر هر آیه تنزیل آن و باطن هر آیه تاویل آن است.
ماندگاریو فراگیری قرآن را در عین جاودانگی آن تضمین میکند. به گونهایکه آیه در گذر ایام قابلیت انطباق بر موارد مشابه با مورد نزول را پیدا کند.و این همان چیزی است که «بطن» و «تاویل» عبارت از مفهوم عامی است که بعداز جدا کردن آیه از خصوصیاتی که آن را در برگرفته، به دست میآید،
بیماریهای آنهاست.پیش میآید، داراست. به واسطه همین نوع دلالتاست که قرآن تا ابد زنده است و در همه زمانها شفابخش مردم و دوایدستمیآید، و دیگری دلالتی که عام و فراگیر است و قابلیت انطباق بر موارد مشابهرا، بر حسب آنچه در طول زمان تردیدی نیست که برای قرآن دو نوع دلالتوجود دارد: یکی دلالتی که بر حسب ظاهر آن و بر اساس شان نزول آیه به
اما برخی از آیاتیکه در شان امام مهدی، علیهالسلام، تاویل شدهاند، به قرار زیر است:
1. «و نرید ان نمن علیالذین استضعفوا فیالارض ونجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین، و نمکن لهم فیالارض»(3)
و ما بر آن هستیم که بر مستضعفانروی زمین نعمت دهیم و آنان را پیشوایان سازیم و وارثان گردانیم.
مستضعفان را میگیرد تا آنها رابر مستکبران غالب سازد و آنها را وارث شهر و سرزمین مستکبران نماید.استکه خداوند در میان مردمان جاری ساخته است. به عبارت دیگر این آیه بیان میکندکه خداوند بزودی دستان این آیه اگر چه به مناسبت داستان فرعون و موسیو بنیاسرائیل نازل شده است، اما مدلول آن عام بوده و بیانگر سنتی
در حدیثی که «مفضلبن عمر» روایت کرده چنین آمده است:
فبکی و قال: انتمالمستضعفون بعدی. «سمعت اباعبدالله، علیهالسلام، یقول: ان رسولالله،صلیاللهعلیهوآله، نظر الی علی و الحسن و الحسین، علیهمالسلام،
استضعفوا فیالارض و نجعلهم ائمةو نجعلهم الوارثین» قال، علیهالسلام: فهذه الآیة جاریة فینا الی یوم القیامة.»(4) قال المفضل: قلت: مامعنی ذلک؟ قال: معناهانکم الائمة بعدی، انالله عزوجل یقول: «و نرید ان نمن علی الذین
علیهمالسلام، انداخت و در حالی که گریه میکرد فرمود: شمامستضعفان پس از من هستید. از اباعبدالله (امام صادق)، علیهالسلام، شنیدمکه فرمود: پیامبر اسلام، صلیاللهعلیهوآله، نگاهی به علی، حسن و حسین،
را پیشوایان سازیم و وارثان گردانیم.»بعداز من خواهید بود. خداوند، عزوجل، میفرماید: «و ما بر آن هستیم که برمستضعفان روی زمین نعمت دهیم و آنان مفضل میگوید: پرسیدم معنای این سخنچیست؟ و امام [در جواب] فرمود: معنای این سخن این است که شما امامان
در نهجالبلاغه نیز چنین آمده است:
فیالارض و نجعلهمائمة و نجعلهم الوارثین.»(7) عطف الضروس(6) علی ولدها. و تلا عقیب ذلک: و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا
برندگان [زمامداران دین و دنیا] قرار دهیم.میخواهیمبر آنانکه در زمین ناتوان شمرده شدهاند منت نهاده [توانا و بزرگوارشان گردانیم]آنها را پیشوایان و ارث دنیا بر ما [آل محمد] بازگردد و مهربانینماید مانند بازگشتشتر بدخو و گازگیر به بچه خویش و در پی آن خواند:
«ابن ابیالحدید» در شرح این کلام امیرمؤمنان، علیهالسلام، میگوید:
که او در آخرالزمان به دنیا بیایدکفایت میکند.»(8) سرزمینها چیره میشود. اما لازم نیست که اینامام در حال حاضر موجود باشد، بلکه برای درستی این کلام تنها همینمیشود.اما اصحاب ما [اهل سنت] میگویند: این کلام وعدهای است نسبتبه امامیکه مالک زمین میشود و بر همه «امامیه گمان میکنند این کلام خداوندوعدهای است از سوی او نسبتبه امام غایبی که در آخرالزمان مالک زمین
علیهالسلام،خواهد بود.اینکه خیر، او به موقع خود متولد میشود؟ اما به هرحال در این موضوع تردیدینیست که این امام از فرزندان علی،سرزمینهاچیره میشود، اتفاق نظر وجود دارد و تنها اختلاف در این است که آیا این امام درحال حاضر وجود دارد یا اما باید گفت: در اینکه آیه مزبور وعدهبه ظهور امامی است که پیش از برپایی قیامت مالک زمین شده و بر همه
2. «و لقد کتبنا فیالزبور من بعد الذکر انالارض یرثها عبادی الصالحون»(9)
و ما در زبور، پس از ذکر (تورات)نوشتهایم که این زمین را بندگان صالح من به میراث خواهند برد.
مراد از «زبور» در این آیه زبور داود، علیهالسلام،است. چنانکه در سوره نساء (آیه163) و سوره اسراء (آیه 55) آمده است:
«و اتینا داود زبورا»
و به داود زبور را ارزانی داشتیم.
و زبور همان کتاب «مزامیر» استکه در ضمن کتاب عهد قدیم آمده است: اما در این کتاب چنین میخوانیم:
برکنده خواهدشد...»(10) «از خشم دوری کن و از دشمنی بپرهیز، فریبکارهای ناشایست را نخور زیرا کسانی که کار ناشایست انجام میدهند
«و کسانیکه انتظار پروردگار را میکشند وارث زمین میشوند.»(11)
«و اما کسانی که به سکون و آرامش دستیافتهاند وارثزمین میشوند و در نهایتسلامتبه کامجویی میپردازند.»(12)
«زیرا خجستگان و برکتیافتگان از آنها وارثزمین میشوند و نفرین شدگان از آنها ریشهکن میشوند.»(13)
«درستکارانوارث زمین شده و تا ابد در آن ساکن میشوند.»(14)
الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم امنا یعبودننی لایشرکونبیشیئا»(15) 3. «وعدالله الذین امنوا منکم و عملواالصالحاتلیستخلفنهم فیالارض کما استخلفالذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم
سازد. و وحشتشان را بهایمنی بدل کند. مرا میپرستند و هیچ چیزی را با من شریک نمیکنند.همچنانکه مردمی را که پیش از آنها بودند جانشین دیگران کرد. و دینشان را، که خود بر ایشانپسندیده است، استوار خدا به کسانی از شما که ایمان آوردهاند و کارهایشایسته کردهاند، وعده داد که در روی زمین جانشین دیگرانشان کند،
مهدی منتظر، علیهالسلام، محقق میشود.برایامت اسلام تحقق نیافته است، بنابراین ما چارهای نداریم جز اینکه بگوییم این وعدهایاست تخلفناپذیر که با ظهور جانشینی و قدرتیافتن در زمین به صورت فراگیرو همیشگی، که در این آیه بدان وعده داده شده، در هیچ برهه از زمان
علیهالسلام،در قرآن کریم آمده است: در مورد عیسی بن مریم، علیهماالسلام،و بازگشت او به دنیا در آخرالزمان و همچنین پیروی او از امام مهدی،
ان هو الا عبد انعمنا علیهو جعلناه مثلا لبنیاسرائیل ... و انه لعلم للساعة ، فلا تمترن بها و اتبعون هذا صراطمستقیم.»(16) «و لما ضرب ابن مریم مثلا، اذا قومک منه یصدون. و قالوا الهتنا خیر ام هو ما ضربوه لک الا جدلا بل هم قوم خصمون،
راه راست.بنیاسرائیلش گردانیدیم... و هر آینه او نشانه فرارسیدنقیامت است. در آن شک مکنید، و از من متابعت کنید، این استبرای جدال باتو نگفتند، که مردمی ستیزهجویند. او جز بندهای نبود که مانعمتش ارزانی داشتیمو مایه عبرت و چون داستان پسر مریم آورده شد، قوم تو به شادمانیفریادزدند، و گفتند: آیا خدایان مابهترند یا او؟ و این سخن را
شان مهدی نازل شده است. ودر ادامه نیز چنین میگوید: «ابن حجر هیثمی» میگوید: «مقاتل بن سلیمان»و کسانی دیگر از مفسران که از او پیروی میکنند، گفتهاند: این آیه در
»(17) خداوندخواست که فاطمه و نسل او را از شر شیطان رانده شده در امان بدارد و همین رانسبتبه علی نیز درخواست کرد.نوادگان آنها را کلیدهای حکمت و معادن رحمتقرار میدهد و سر این موضوع این است که پیامبر، صلیاللهعلیهوآله، ازنسلفاطمه و علی، علیهماالسلام، برکت قرار داده شده و خداوند از نسل آن دو پاکسیرتانبسیاری خارج میسازد و «بزودی احادیثی که در آنهاء تصریح شده که اواز اهل بیت پیامبر است، خواهد آمد.. پس آیه دلالتبر این دارد که در
رسول خدا، صلیاللهعلیهوآله، نیز میفرماید:
«کیف انتم اذا نزل ابن مریم و امامکم منکم».(18)
حال شماچگونه خواهد بود زمانی که پسر مریم نازل شود و امامتان از شماست.
است. زیرا نزول او در آخرالزمانرخ میدهد. اما، این سخن خدای تعالی در آیه مزبور که میگوید:«و انه لعلم لساعة» یعنی اینکه او از نشانههای فرا رسیدن قیامت
قرار گرفته است. ×. متن حاضر ترجمه مقالهای استبا عنوان «المهدیفیالکتاب والسنة» که توسط حضرت آیةالله معرفت در اختیار مجله
1. در نهایهابن اثیر (ج1، ص136) چنین آمده است: «لکل آیة منها ظهر و بطن.»
2. ر.ک: السلمی السمرقندی، محمدبن مسعودبن عیاش، تفسیرالعیاشی، ج1، ص11.
3. سوره قصص (28)، آیه 5.
4. الصدوق، ابو جعفر محمدبنعلی، معانیالاخبار، ص78-79.
5. کلمه «الشماس»، مصدر «شمسالفرس»است و هنگامی استعمال میشود که اسبی از سواری دادن خودداری کند.
دوشیدناز او رفته گاز میگیرد. 6. کمله «الضروس» به معنای شتر بدخوییکه به خاطر عطوفتی که نسبتبه فرزند خود دارد کسی را که برای شیر
7.فیض الاسلام، علینقی، ترجمه و شرح نهجالبلاغه، حکمت 200، ص1181-1180.
8. ابن ابیالحدید، عزالدین ابوحامد، شرح نهجالبلاغه، ج19، ص29.
9. سوره انبیاء (21)، آیه 105.
10. زبور داود، مزمور 8-9.
11. همان، مزمور 10.
12. همان، مزمور11.
13. همان، مزمور22.
14. همان، مزمور29.
15. سوره نور (24)، آیه 55.
16. سوره زخرف (43)، آیه 61.
17. الهیثمی، احمدبن حجر، الصواعقالمحرقة، ص96.
احمد،مسند احمد، ج2، ص272 و336، الطبرسی، الفضلبنالحسن، مجمعالبیان فیتفسیرالقرآن، ج2، ص449. 18. البخاری، اسماعیلبن ابراهیم، صحیحالبخاری،ج4، ص205; مسلمبنالحجاج، صحیح مسلم، ج1، ص94; ابن حنبل،